ای مهربان تر از برگ در بوسههای باران بیداری ستاره در چشم جویباران
قلمرو فکری:
ای کسی که مهربانی تو از مهربانی باران با برگ درخت بیشتر است، تو مانند انعکاس نور ستاره در آب جویبار هستی.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بیداری ستاره |
درخشش ستاره |
چشم جویباران |
چشمه جویبار |
بوسه باران |
خوردن قطره های باران بر زمین |
بیت ß 2 جمله
حذف فعل به قرینه معنایی
قلمرو ادبی:
باران و جویباران ß قافیه
مهربان تر از برگ ß تشبیه پنهان، جانبخشی
دلبر همچون بیداری ستاره است ß تشبیه
بوسه باران ß جانبخشی
بیداری ستاره ß جانبخشی
چشم جویباران ß جانبخشی
واج آرایی کلمه «ب»
باران، جویبار و ستاره ß تناسب
بیداری و چشم ß تناسب
پیام:
توصیف دلبر
آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
قلمرو فکری:
نگاه تو همچون آیینه زلال و شفافی است که روشنایی صبح و زیبایی ساحل در آن دیده می شود. لبخندهای هر از گاهی تو همچون چشمک زدن های هر از گاهی ستارگان در آسمان سحر، زیبا و دلرباست.
قلمرو زبانی:
بیت ß 2 جمله
حذف فعل به قرینه معنایی
قلمرو ادبی:
ستاره باران ß قافیه
آیینه نگاه ß اضافه تشبیهی
نگاه ß مجاز از چشم
مصراع نخست و مصراع دوم ß تشبیه پنهان؛ نگاهت مانند بامداد در ساحل است، لبخندت مانند صبح روشن است، دندانت مانند ستاره، درخشان و سپید است
صبح ستاره باران ß کنایه از بامداد پرستاره
صبح، ستاره و ساحل ß تناسب
ستاره ß استعاره از دندان دلبر
واژه آرایی کلمات «گاه» و «صبح»
پیام:
توصیف چهره دلبر
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
قلمرو فکری:
بازگرد که در عشق تو، سکوتِ دیوانه وارم سنگ را در کوه ها به ناله آورده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بازآ |
بازگرد |
هوا |
عشق |
خاموشی |
سکوت |
جنون |
دیوانگی |
برانگیخت |
بلند کرد |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
کوهساران ß قافیه
خاموشی ام، فریاد سنگ را بلند کرد ß تضاد، اغراق
فریاد سنگ ß جانبخشی
سنگ ß نماد سختی و نرمش ناپذیری
سنگ و کوهساران ß تناسب
پیام:
جنون سرشار دلشده
ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
قلمرو فکری:
ای معشوق که چون رودخانه ای جاری در حرکتی! از سایه این برگ نرو، زیرا افراد بسیاری فرصت عاشقی را با این کار از دست داده اند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
زین |
از این |
مگریز |
فرار نکن |
کف |
دست، کف دریا |
بی شمار |
گروه بسیار |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
بی شماران ß قافیه
جویبار جاری ß استعاره از دلبر
سایه برگ ß استعاره از دلشده، خود سراینده
از کف دادند ß کنایه از اینکه از دست دادند
کف ß ایهام تناسب:
واج آرایی حرف «ر»
پیام:
گله مندی از هجران یار
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
قلمرو فکری:
تو گفتی: به مرور زمان عشق و علاقه ای در دلم به وجود آمده است و من گفتم: عشق را حتی با گذر زمان نیز نمی توان از دل بیرون کرد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
مهر |
عشق |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
روزگاران ß قافیه
کل بیت ß تضمین شعر سعدی:
«سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الّا به روزگاران»
گفتی و گفتم ß همریشگی (هم خانواده، رشته انسانی)
واژه آرایی کلمه «روزگاران»
مهری نشسته ß جانبخشی
پیام:
پایداری عشق
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
قلمرو فکری:
قبل از ما هم افراد بسیاری بودند که عشق و عاشقی کردند و آن را مانند قابی بر دیوار زندگی نصب کردند و عشقشان را برای آیندگان به یادگار گذاشتند. (نه آنکه عشقشان نابود شده باشد.)
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
نقش بستند |
حک کردند، کشیدند |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
یادگاران ß قافیه
نقش بستند ß کنایه از ماندگاری
دیوار زندگی ß اضافه تشبیهی
واج آرایی حرف «گ»
پیام:
یادگار گذشتگان
وین نغمه محبّت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
قلمرو فکری:
تا در زمانه صدای باد و باران باقی است، نغمه عشق من و تو پس از من و تو خواهد ماند و نابود نخواهد گشت.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
وین |
و این |
نغمه |
آواز |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
باران ß قافیه
نغمه محبت ß اضافه تشبیهی
صدای باد و باران باقی است ß کنایه از اینکه تا جهان برپاست
باد و باران ß تناسب
پیام:
دعا برای پایداری عشق